کسانی که میخواهند به عنوان مدیر و یا لیدر در یک سازمان فعالیت کنند، باید با انواع تفکر سازمانی آشنایی داشته باشند تا بتوانند تیم را به بهترین شکل رهبری کنند. زمانی که به واژه تفکر دقت میکنیم متوجه میشویم این واژه مفاهیم بسیار زیادی را در دل خود جای داده است و به راحتی نمیتوان به عمق مفهوم این واژه پی برد. در همینجاست که مدیران دچار مشکل میشوند و تصور میکنند برای اینکه جایگاه خود را به عنوان یک رهبر و یا لیدر ثبت کنند باید وارد فازهای عملیاتی شوند و همین امر زمینهساز بروز مشکلات زیادی میشود. با وجود این، شناخت انواع تفکر سازمانی باعث میشود تا مدیران بهتر بتوانند کارهای خود را پیش ببرند و همین امر پیشرفتهای زیادی را در سازمان به ارمغان میآورد.
قبل از آنکه بخواهیم به موضوع انواع تفکر سازمانی بپردازیم، بهتر است کمی به این موضوع بیاندیشیم که تفکر چیست! آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید تفکر چیست؟! بهتر است بدانید فلاسفه در تمامی قرون درگیر معنا و مفهوم تفکر بودهاند و هنوز نتوانستهاند تعریف دقیقی را برای آن ارائه دهند. با وجود این، اگر بخواهیم یک تعریف کلی برای تفکر ارائه دهیم میتوانیم به این موضوع اشاره کنیم تفکر در اثر ورودی اطلاعات و دادهها و خروجی بینشها و ایدهها شکل میگیرد.
مطالعات بسیار زیادی در مورد تفکرات سازمانی انجام شدهاند و همگی آنها به این موضوع اشاره میکنند سازمانهایی که تفکرهای دقیق و عمیقی دارند در مقایسه با سازمانهایی که از تفکر خاصی پیروی نمیکنند به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکنند. به همین دلیل، شناخت تفکرات سازمانی از جمله اموری است که مدیران برای موفقیت سازمان و تیم کاری خود باید به آن توجه داشته داشته باشند. در ادامه به معرفی انواع تفکر سازمانی میپردازیم.
تفکر خلاقانه و یا Creative Thinking یکی از مهمترین انواع تفکر سازمانی است که میتواند موفقیتهای چشمگیری را برای سازمانها در پی داشته باشد. برند اپل در این زمینه بسیار موفق عمل کرده است و توانسته است از تفکر خلاقانه به بهترین شکل بهره ببرد و اصول آن را در سازمان خود پیادهسازی کند. همانطور که میدانید برندهای زیادی وجود دارند که حوزه کاری آنها دقیقا مرتبط با حوزه کاری شماست ( شما آنها را به عنوان رقیب میشناسید).
اکنون سوال این است چه چیزی سبب تفاوت کار شما با کار رقبا میشود؟! تفکر خلاقانه مهمترین چیزی است که میتواند کسبوکار شما را از کسبوکارهای رقیب جدا سازد. همانطور که میدانید امروزه برندهای زیادی در حوزه فروش موبایل، تبلیت، لپتاپ و وسایل جانبی فعال هستند، اما هیچیک از آنها نتوانستهاند به جایگاهی که برند اپل رسیده است دست پیدا کنند! دلیل این امر همان تفکر خلاقانهای است که در دل این سازمان جاری است.
تفکر انتقادی و یا Critical Thinking یکی از جدیدترین انواع تفکر سازمانی است که اخیرا در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی از تفکر انتقادی دستیابی به اطلاعات قابلاعتماد است. همانطور که میدانید امروزه کاربران با مشکل بمباران اطلاعات روبهرو شدهاند و تشخیص اطلاعات درست و قابلاعتماد کار دشواری است. در اینجاست که تفکر انتقادی به کمک میآید و سبب میشود افراد با توسل به استدلال و تحلیلهای موشکافانه اطلاعات درست را از نادرست تشخیص دهند.
در واقع، در این نوع تفکر از انواع تفکر سازمانی احساسات کنار گذاشته میشوند ( همانطور که میدانید بسیاری از اطلاعات از برانگیختگی احساسات استفاده میکنند و اجازه نمیدهند تا فرد اطلاعات درست را درک کند). اما تفکر انتقادی تمامی دادهها را مورد پالایش قرار میدهد و سپس اطلاعات درست را از آن استخراج مینماید.
تفکر سیستمی یکی از انواع تفکر سازمانی است که میتواند به موفقیت کسبوکارها کمک کند و آنها را در مسیر رشد قرار دهد. مدیری که میخواهد تفکر سیستمی را در خود پرورش دهد باید یاد بگیرد چگونه به سیستم به صورت کلی نگاه کند. در این شرایط، مدیر باید از بالا و خارج از سازمان به سازمان نگاهی بیاندازد تا بتواند درک کاملی به روابطی که در سازمان جای هستند داشته باشد. در این صورت، مدیر میتواند روابط زیرسیستمها را به صورت کامل درک و تحلیل نماید و استراتژیهای کلی را اتخاد کند.
سازمانهایی که دارای تفکر سیستمی هستند موفقیتهای بسیار زیادی را تجربه میکنند. زیرا توانستهاند درک کاملی به روابط جاری در سیستم خود داشته باشند. از دیگر ویژگیهای تفکر سیستمی میتوان به شناخت چالشهای مدیریت پروژه و رفع آنها اشاره کرد (اگر به این موضوع علاقهمند هستید، میتوانید مقاله 10 چالش رایج مدیریت پروژه و نحوه غلبه برآنها را مطالعه کنید).
یکی دیگر از انوع تفکر سازمانی تفکر استراتژیک است. در این تفکر بر یافتن راهکارهای مناسب برای موفقیت کسبوکار تمرکز میشود. مدیران در تفکر استراتژیک به دنبال مزیت رقابتی کسبوکارهایشان هستند و تلاش میکنند تا به رشد کسبوکار خود کمک نمایند. در واقع، مدیران به دنبال این مسئله هستند تا برای مشتریان خود ارزشآفرینی کنند و آنها را ترغیب نمایند تا به برندشان وفادار بمانند. کسبوکارهایی که سرمایهگذاریهای زیادی را بر تفکر استراتژیک انجام میدهند میتوانند به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند و این مسئله ارزشمند است.
قرن بیستویکم را میتوان قرن بروز تحولات عظیم در روش تفکر و مدل کسبوکارها دانست. وجود اینترنت باعث شده است تا کسبوکارها در سراسر دنیا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و دیگر نمیتوان با روشهای سطحی به موفقیت رسید. بسیاری از کارشناسان بر این عقیده هستند کسبوکارهایی که تا دهه آینده از انواع تفکر سازمانی در مدیریت سازمان خود استفاده نکنند، دیگر نمیتوانند در این مسیر به دوام خود ادامه دهند.
سخن پایانی
تا بدینجا تلاش کردیم اطلاعات کاملی را در مورد انواع تفکر سازمانی در اختیار شما قرار دهیم. انواع تفکر سازمانی به چهار دسته تفکر خلاقانه، تفکر انتقادی، تفکر سیستمی و تفکر استراتژیک تقسیمبندی میشوند. مدیران باید تفکرات سازمانی را در خود پروش دهند و با تفکرهای جدید خود سازمانشان را مدیریت کنند. مدیرانی که وارد فازهای عملیاتی میشوند در بسیاری از موارد دیگر نمیتوانند این تفکرات را پرورش دهند و همین امر باعث بروز مشکلات زیادی در کسبوکار میشود. توصیه میشود تمامی مدیران به این موضوع توجه داشته باشند.